پارسا گلیپارسا گلی، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
بابایی حسامبابایی حسام، تا این لحظه: 43 سال و 5 ماه سن داره
مامانی مریممامانی مریم، تا این لحظه: 37 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
پیوند عقدمونپیوند عقدمون، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره
پیوند عشقمونپیوند عشقمون، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
مدرسه گل پسریمدرسه گل پسری، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
نی نی وبلاگ پارسا نی نی وبلاگ پارسا ، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
داداش سپهرداداش سپهر، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

پارسا نفس مامان وبابا

مامانی ودرد ودلاش

سلام عزیز مامان میخواستم واسه صبرو تحمل شما وبابا تو روزهای سخت زندگیم ازتون تشکر کنم گل پسرم شما الان کوچیکی وشاید وقتی ایشالا بزرگ شدی این روزها رو یادت نیاد گلکم حدود نه ماه پیش من بابام روکه از بچگی بزرگترین مرد وپشتیبانم بود رو از دست دادم تو این مدت خیلی وقتا نتونستم خودم رو کنترل کنم وشما وبابا رو اذیت کردم خیلی وقتا گریه هام و دیدی وبادستای کوچیکت اشکام رو پاک کردی پسرم ایشالا سایه بابات همیشه بالای سرمون باشه .عزیزم بابا رسول خیلی دوست داشت واگه دو سه روز نمیدیدت با این که حال خوشی نداشت وقتی زنگ میزدم میگفت پارسا رو بیار خونمون ایشالا روحش شاد باشه وصلوات فرستادن ونمازهایی که گل پسرم واسش میخونه ومیگه بابا رسول با این نمازها حالا ح...
6 تير 1394

خاطرات خاله وپارسا

عزیزم لحظه ی تولدت من اولین کسی بودم که چهره ی قشنگت رو دیدم از همون موقع متوجه شدم که چقدر باهوش وپر انرژی هستی روز وشب اول ودوم در بیمارستان شیراز با اروغ زدنت درگیر بودیم وقتی اومدی خونه هم مامان مریم نگرانی هاش بیشتر شد ...
5 تير 1394

یه کم در مورد بابایی

عزیزم بابا حسام مثل بقیه باباها یه بابای مهربونه وهمیشه فکر اینه که گل پسرمون زندگیش خوب وعالی باشه تربیت شما واسش خیلی مهمه وبه این قضیه اهمیت زیادی میده اولین عکس العمل بابایی وقتی فهمید خدا یه فرشته به ما داره هدیه میده این جمله بود شوخی میکنی بابایی به موسیقی علاقه داره وشما هم این علاقه رو به ارث بردی همیشه کنجکاو بودی که موقعیت جور شه وبری سراغ گیتار بابا   ...
4 تير 1394

تولد هر کودک ،نشانه ای ان است که خداوند هنوز از بشر ناامید نشده است

سلام زندگیم یه کم میخوام از به دنیا امدنت واست بگم پارسای من شما در بیمارستان شهید بهشتی شیراز ساعت ده ونیم صبح روز دوازدهم ادز سال هشتاد وهشت به دنیا امدی وبا به دنیا امدنت زندگی من وبابا ودنیامون رو کامل تر کردی گلم وزن شما دو کیلو وششصت گرم وقد شما چهل وهشت سانتی متر رنگ چشمات میشی ورنگ موهات خرمایی       ...
4 تير 1394

بدون عنوان

سلام زندگیم الان که دارم این مطلب رو واست مینوسم هفتمین روز ماه مبارک رمضان بابا که روزه بود وخسته از سر کار امد بعد از نگاه کردن به عکسای بچگی شما وشایان خوابش برد شما هم پس از کلی چونه زدن که مامان من سوسیس میخوام ومن هم میگفتم نه عزیزم معدت درد میگیره اخه دیشب پیتزا خوردی بالاخره موفق شدی وبا اشتها سوسبس خوردی بعد هم بغل دست بابایی خوابیدی دوست دارم فرشته زمینی من     ...
3 تير 1394